محل تبلیغات شما

قلم در دست میگیرم تا نوزدهمین زادروزم را ثبت کنم اما اینبار کلمات قاصراند از بیان احوالم.
من که هنوز میان خواسته هایم مانده ام حال باید وارد نوزدهمین وادی عمرم شوم.
اعداد بالا میروند و من هنوز در کوچه پس کوچه کودکی ام مانده ام.

سوار بر تاب ارزو ها وچشمانی بسته که دلگرم وجود خدایی ست که میداند هیچ گاه اورا انقدر محکم هل نمیدهد تا از ارزو هایی که بر آنها سوار شده پایین بیوفتد.

هنوز هم مانده ام میان بازی هایی که قرار بود من با اجربه اجر انها خودم را بسازم اما فقط کودکی ام را پشت سر گذاشتم .

گذر لحظه ها منجربه سپری شدن اتفاقاتی میشود که گاهی دلت میخواهد در هرکدامشان سال ها بمانی وگاهی هم دست به دامن ثانیه ها میشوی تا سریع تر سپری شوند

.زادروزم را با کبریتی مزین به آتش پاس میدارم

نوشتنی از جنس آرامش

دکمه انصراف زندگی ام را زدم....

ای کاش یکی باشد....

ام ,ها ,نوزدهمین ,مانده ,کودکی ,هم ,مانده ام ,زادروزم را ,کودکی ام ,هایی که ,را پشت

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

من خیلی خستم...